يا مقلب القلوب و الابصار
يا مدبراليل و النهار
يا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الي احسن الحال

سلام!
خوب یک سال دیگه رو هم پشت سر گذاشتیم و وارد سال جدیدی شدیم. من طبق معمول هر سال وبلاگ ژست مثبت که داره عادت میشه اینبار هم با چند روز تاخیر عید نوروز، این عید سعید باستانی رو به شما و خانوادهی محترم و دوستان و اقوام و البته بچههای وب فارسی تبریک میگم. امیدوارم سالی پر از خوبی و خوشی و سلامتی و شادی و مهر و محبت در انتظار همتون باشه.
خیلیا سال 91 رو به عنوان سال گرونی و سختی و خشکسالی و این جور چیزا تعریف میکنند. راستش برای من هم کمی سخت گذشت، توی درسام مشکلاتی داشتم و بعضی برنامه ریزیهام به موقع انجام نشد و به برخی خواستههام نرسیدم و خلاء اونها رو توی زندگیم حس میکنم. ولی خوب… چه میشه کرد؟ قیمت دلار و سکه و ماشین دست من و شما که نیست که… والا تا حالا نه کاری به دلار داشتم نه سکه… ولی نمیدونم چی شد که وقتی از بغال سر کوچه میپرسم گوجه کیلویی چنده میگه تو اول بگو طلا مثقالی چنده؟ ولی از نظر من سال 91 یه روی دیگه هم داشت. این که به همهی ما نشون داد مادیات همهی زندگی نیست! بلکه فقط جز کوچکی از وسایل زندگی هستش که میتونه نباشه یا خیلی کم باشه و کمرنگ بشه، در حالی که زندگی همچنان در جریانه و حدود مادیات نباید تحدیدی برای زندگی انسان باشه.
در مورد وبلاگ همون طور که میبینید کمی دیر به دیر(شیش ماه شیش ماه!) آپدیت میشه که خوب :) خوبه دیگه؟! :) ولی همیشه سعی میکنم وبلاگهای دوستان رو دنبال کنم بعضیا رو دورهای سر میزنم و بعضیا رو از طریق فید میخونم. در واقع وبلاگ تمام دوستان قدیمی وبلاگ که احتمالاً الان بعضی هاشون با خروجی فید این مطلب رو میخونن( براشون دست تکون میدم 0!) مرتب میخونم. مثلاً فکر نکنید وبلاگ یک پزشک آقای مجیدی عزیز رو میشه به این راحتیا بی خیال شد. یا دوستان وبلاگ نویس در نارنجی و دولوپرهای وب فارسی و وبلاگهای فناوری و…
فکر میکنم سال 92 رو با انرژی و انگیزهی بالایی شروع میکنم، فکر میکنم لحظات به یاد ماندنی زیادی در انتظارم باشه، فکر میکنم بیشتر به خودم فکر کنم، بیشتر به دیگران کمک کنم و خداوند رو بیشتر از خودم خشنود کنم.
امیدوارم اتفاقات خوب در انتظار همه ما باشد.
پ.ن: خیلی ناراحت شدم که گودر کلاً تعطیل میشه. باور کنید نامردیه!
پ.ن:…
توجه: این یک نوشته شخصی است. اگر وقت ندارید نخوانید.
سلام.
مدتی از زمانی که خودمانی در این وبلاگ مینوشتم گذشته و دوست دارم باز هم به اون روزها برگردم و گپی خودمانی با خودم و جامعهای که چند سالی است در آن حضور کمرنگ دارم داشته باشم.
این پست باید چند روز قبل منتشر میشد ولی دل مشغولیهایی که همه داریم و دوستشان داریم اجازه نداد و من هم به خودم اجازه دادم کمی خارج از برنامه عمل کنم. گرچه کمی دیره ولی سال نوی همه شما مبارک :)

این عکس رو آخرین روزهای سال قبل با دوربین گوشی گرفتم. برای مشاهده در اندازه کامل روش کلیک کنید.
سال گذشته برای من مثل سالهای قبل از اون خوب و دوست داشتنی بود. دوره ارشدم رو سال پیش شروع کردم. میزان مطالعهام رو بالا بردم و دنیای اطرافم رو بیش از گذشته کاویدم. سال 90 چیزهای زیادی به من آموخت که همگی واقعآ برای من تجارب آموزندهای بودند. کارهای کوچک زیادی هم انجام دادم که زندگی قشنگتری داشته باشم، مثلآ زبان انگلیسی رو به کمک یکی از دوستانم ادامه دادم و تابستان امسال قصد دارم در امتحان تافل شرکت کنم. ورزش دوست داشتنی شنا رو ادامه دادم و الان به پسر خالم یاد میدم و…
خوب البته باید اقرار کنم تنها تر از گذشته شدم که از این بابت خوشحالم چون وقت بیشتری برای برنامه ریزی در اختیارم قرار میده. راستی، کیه که ندونه من تنهایی زندگی کردن رو چقدر دوست دارم :) و عمری تنها سر کردیم. امسال هم که باز ترول شدیم :) که :)
بنا بر ماهیت قرن بیست و یکمی که عمرمون رو درش سپری میکنیم تصمیماتی برای آیندم گرفتم تا سنتها رو فراموش نکرده باشم و هم از علم روز عقب نمونده باشم.
تعریف جالبی که برای من قشنگ بود و از زبان یکی از اساتید دانشگاه در مورد زندگی شنیدم تشبیه سطح زندگی ما به سطح فعالیت فیزیکی در سی پی یو ها بود. انسانها بیتها هستند و اتفاقات گیتها در سطح ترانزیستور. در اون سطح کسی(بیتی) اطلاعی از اتفاقی که در حال افتادن است ندارد. تنها یک نظاره گر سطح بالا در سطح رفتاری متوجه فرآیندها در سیستم میشود. چقدر قشنگ است این تعریف وقتی ما کامپیوتریها میدانیم ارزش یک بیت چقدر است :)
امیدوارم پروردگار چرخ گردون خودش گیتهای طلایی زندگی را نشانمان دهد که در غیر این صورت بیتهای سرگردانی در یک مدار مدور بیش نخواهیم بود.
عید بر تمامی ایرانیان مبارک.

nowruz1389
[audio:http://www.nodboy.com/audio/bgsong1.mp3]
سال 88 هم با تمام سر و صداهایش، با تمام خنده و گریه هایش، با تمام موفقیت ها و ناکامی هایش بالاخره تمام شد. 88 برای من سالی بود پر از جنب و جوش، افت و خیز و پستی و بلندی. اهداف مختصری داشتم که به لطف خدا در حد رضایت بخشی به قسمتی از آنها دست یافتم. فکر میکنم قطار زندگی من از این به بعد باید روی لاین سریع تری پیچ و خم های مسیر سرنوشت را طی کند. به عقب و خصوصا” سال 88 که نگاه میکنم نقطه های اوج خوبی میبینم ولی هیچ کدوم از این قله ها جوابگوی طبع بلندپرواز و تند من نیست. حقیقتآ تا اینجا نتیجه ی تلاشهایم را به نسبت مثبت میبینم ولی فکر نکنم روزمرگی موفقترین افراد دور و برم که شاید آرزوی خیلی ها هم باشد برای من آینده ای مطبوع بسازد. فکر میکنم این یعنی انرژی بیشتر یا انگیزه ای قوی تر برای 89. راستش چیزی که هیچ وقت کم نیاوردم «امید به آینده» بوده. به طوری که شاید بشه گفت به آینده امیدوار نیستم، بلکه به آینده اطمینان دارم.
امیدوارم تمام دوستان سالی خوبی رو پشت سر گذاشته باشند و سال بهتری رو پیش رو داشته باشند.
یا حق.
اميدوارم سال خوشي رو پشت سر گذاشته باشيد، و سال زيباتري رو پيش رو داشته باشيد.

راستش براي من كه سال نسبتآ سختي بود، ولي دستيابي به بعضي از هدفهام در اين سال ترنمي توي زندگيم بود.
خوب بايد از همين الان شروع كنيم، بايد براي يكسال آينده (1388) برنامه ريزي و هدفبندي كنيم. هدفهام رو دست نيافتني تر از هدفهاي سال گذشته انتخاب ميكنم تا طعم پيروزي شيرين تر باشه. ميدونيد، يكي از مشكلات انتخاب هدف مناسب، برآورد مناسبش هست. اگه كاري رو كه براش انرژي كافي نداريد انتخاب كنيد ممكنه با مشكل مواجه بشين، در عوض اگه اهداف سادهاي انتخاب كنيد، كار بزرگي انجام ندادين! من معمولآ ترجيح ميدم تلاشم رو بكنم، حتي اگه هدف رو نبينم يا بهش نرسم. بزاريد مطلبي رو كه از يكي از كتابهاي آقاي انتوني رابينز خوندم واستون نقل كنم :
ايشون نوشته بودن كه در صحراي بزرگ آفريقا هميشه باد ميوزيد و طوفان شن بوده به طوري كه جادهاي كه از وسط صحرا ميگذشته هميشه زير شن مدفون ميشده. راه حل چي بوده؟ هر چند كيلومتر يك بشكهي قير! به اين ترتيب رانندگان از هر بشكهي قير فقط تا بشكهي قير بعدي هدف داشتند، با اين وجود از بزرگترين صحراي دنيا عبور ميكردند.
هدف ها ميتونن خيلي كلي باشن، مثلآ عبور از صحراي آفريقا ! ولي برنامه ريزي يعني هدفگيري بشكهي سياه بعدي! اينكه كي ، كجا و چطور به هدف برسيد.
هدفهاتون رو جسورانه و بزرگ انتخاب كنيد.