بایگانی

نوشته های برچسب زده شده ‘خواندني’

حمله فیسبوکی به کودکان زیر 13 سال

2 اکتبر 2012 4 دیدگاه

کودک آزاری فقط کتک زدن کودکان یا کار کشیدن از آنها نیست. تحمیل عقاید، طرز تفکر و شیوه نگرش به زندگی اگر در فضایی با چارچوب‌های غیر اخلاقی و مثلآ در فضایی با چارچوب‌های سرمایه داری با هدف سود بیشتر صورت گیرد، قطعآ کودک آزاری است. ما میدانیم که امروزه کودکان متأسفانه گوشی‌های موبایل و تبلت‌ها را بسیار سرگرم کننده‌تر از توپ‌های رنگارنگ ورزشی میدانند، در عوض آنها قدرت تخیلی به مراتب بلند پروازتر از ما در هنگام بازی با کامپیوترها از خود نشان می‌دهند. من به شخصه کودکی را دیدم که به سرعت از اطاقش پا به فرار گذاشت، وقتی علت را جویا شدم می‌گفت که پلیس‌های دنبالش کرده‌اند! وقتی سری به اطاقش کشیدم دیدم پلیس‌های بازی‌های کامپیوتری توی کامپیوترش و داخل محیط یک بازی که برای سنی بیش از سن او طراحی شده بود، کاراکتر او را دنبال کرده و دستگیر می‌کردند! آن کودک که در آن لحظه تشخیص دنیای واقعی از دنیای مجازی برایش مشکل شده بود خودش شخصآ پا به فرار گذاشته بود!

 

کودکان بین دنیای مجازی و واقعی تفاوت چندانی قائل نیستند

 

خوشبختانه، گرچه خیلی‌ها رعایت نمی‌کنند(والدین)، ولی قوانین در زمینه بازیهای کامپیوتری خوب هستند و تا الان احتمالآ شاهد فجایع کمی بوده‌ایم. اما خبر بد در مورد کودکان این‌بار از طرف فیسبوک است. واضح است این شرکت و شرکت‌هایی در این رده بسیار مایل هستند تا می‌توانند کاربران بیشتری داشته باشند و پولهای بیشتری به جیب بزنند. امروزه دیگر نمی‌توان کودکان را در اینترنت اقلیتی غیرقابل اعتنا توصیف کرد. به تازگی فیسبوک نامه‌ای 20 صفحه‌ای برای کمیسیون تجارت فدرال ارسال کرده و درخواست‌هایی را برای تغییر در مجموعه قوانین کوپا(Coppa) که از فضای شخصی کودکان حمایت می‌کند ارائه داده است. در این نامه تاکید شده است که قوانین کوپا نباید شامل دکمه لایک برای سایتهای خارج از کنترل فیسبوک شود. در نهایت فیسبوک حداقل قصد دارد کودکان را با ایجاد تغییراتی در قوانین کوپا حتی قبل از 13 سالگی مشتری خود کند.  آنچه به نظر می‌رسد این است که تکنولوژی قصد دارد هر چه زودتر کودکان دنیای ما را ببلعد.

 فکر کنید کودکی که با یک بازی کامپیوتری ساده از اطاقش پا به فرار گذاشت یا نمونه‌هایی در کشورهای غربی که به تقلید از بازی‌های کامپیوتری با خودروی والدینشان عابران را در خیابان‌ها زیر گرفتند، چه کاری می‌کنند وقتی پای فیسبوک بنشینند… ما در خبرها خواندیم که مادرهایی بوده‌اند که استفاده بیش از حد آنها از فیسبوک موجب غفلتشان از فرزند شیرخوارشان شده به طوری که از گرسنگی مرده است! حالا جای مادر و فرزند را عوض کنید و فکر کنید این‌بار کودک خیال پرداز ما دست به چه کارهایی می‌زند؟ فکر کنید چند نوع جرم و جنایت جدید آنلاین در رابطه به کودکان اختراع خواهد شد؟ فکر می‌کنید چند شبکه اجتماعی پتانسیل حمایت از کودکان در فضای مجازی را دارند؟

فکر کنید فرزندان کسانی که روی پشت بام به دنبال لوگوی پپسی روی ماه می‌گشتند درون خانه نشسته و فیسبوک بازی می‌کنند!

+ و +

در باب انحصار فضای دیجیتالی کشور و اپراتور سوم

16 نوامبر 2011 2 دیدگاه

حتما شما هم در خبرها خواندید که اپراتور سوم با انحصار دو ساله ارائه خدمات نسل سوم تلفن همراه به زودی وارد گود رقابت اپراتورها خواهد شد که در کل خبر خوبی است چرا که اپراتور سوم علاوه بر نسل دوم قصد فعالیت جدی در ارائه خدمات نسل سوم را هم دارد.

ولی این سکه روی دیگری هم دارد و آن همین انحصار ارائه خدمات نسل سوم و حتی چهارم می‌باشد که نه تنها به هیچ وجه امیدوار کننده به نظر نمی‌رسد بلکه اصطلاح جدید «استعمار نوین فضای دیجیتال کشور» را به وجود آورده است. با این توضیح که مطمئنآ تا دو سال آینده هیچ اپراتوری مجوز ارائه خدمات بر پایه نسل سوم و حتی چهارم، حتی به صورت آزمایشی را دریافت نخواهد کرد.

یقینآ تا دو سال آینده حجم قابل توجهی از خدمات نسل سوم موبایل در دنیا به نسل چهارم ارتقاء پیدا خواهد کرد در حالی که در هر شرایطی در کشور ما یک اپراتور بیشتر در این زمینه فعالیت نخواهد کرد و هیچ انگیزه رقابتی هم در این اپراتور برای ارائه خدمات بهتر وجود نخواهد داشت.

می‌توان حدس زد در این شرایط کاربران در مقابل یک اپراتور انحصاری ناچار به تحمل کیفیت‌های پایین و هزینه‌های بالا باشند!

 

مقایسه سرعت 3g با 4g

 

گفتنی است استانداردهای خدمات نسل پنجم موبایل در محافل علمی دنیا هم اکنون در دست پژوهش و بررسی است.

رسانه‌ها وب فارسی را حمایت کنند

7 اکتبر 2011 بدون دیدگاه

فکر میکنم امروز که وبلاگستان و وب فارسی خودش را تا جای خوبی(از نظر من) بالا آورده و خیلی از اوقات میتواند خودش را همپای وبلاگها و وبسایتهای بزرگ دنیا علارغم مشکلات خاص بومی بالا نگه دارد بد نیست ما هم شخصیتش را جدی بگیریم و فراموش نکنیم که وب فارسی دیگر نوزاد نیست و می‌تواند روی پای خودش بایستد، بلکه بستری مناسب برای فعالیت‌های خاص این حوزه نیز هست اگر مجال کوچکی در اختیارش قرار دهیم.

الان دیگر وب فارسی پر است از شبکه‌های اجتماعی بومی، سایت‌های خرید و فروش‌، خبرگزاری‌ها، خدمات الکترونیکی دولتی یا غیر آن، بانک‌ها و تجارت الکترونیک، دانشگاهها و مراکز آکادمیک آموزشی و…

این بستر گرچه به وجود آمده و امتحان خود را پس داده ولی هنوز آن طور که باید و شاید و آن طور که شایسته آن است به عموم معرفی نشده است. فکر میکنم این پتانسیل شناسایی و معرفی نشده در دست ما تا سطوح بالای مدیریتی نیز در کشور مورد غفلت واقع است.

نکته‌‌ی اول در این مورد فرار برخی رسانه‌ها از معرفی این بستر و پتانسیل‌های آن علارغم وظایف ذاتی یک رسانه است. اگر این موضوع به این دلیل باشد که اصحاب رسانه قصد ندارند مخاطب از دست بدهند، مثلآ مدیر مسئول یک روزنامه این تفکر را داشته باشد که ممکن است رسانه‌های دیجیتال جای روزنامه‌اش را پر کنند، تنها اتفاقی که میافتد کند شدن رشد ضریب نفوذ رسانه‌ها و خدمات دیجیتال است که هزینه‌های جبران ناپذیری را در عصر اطلاعات به کشورمان تحمیل می‌کند و ممکن است باعث برخی عقب‌افتادگی‌های فنی و علمی شود.

نکته دوم حضور دست و پا شکسته برخی رسانه‌ها در این حوزه است که گاهآ ناخواسته شعور مخاطب را هم مورد توهین قرار می‌دهد. بارها و بارها همه‌ی ما سوتی‌های ریز و درشت رسانه‌ها خصوصآ تلویزیون را در این حوزه دیده‌ایم.

دیگر خیلی دیر شده است که بخواهیم تازه وب و اینترنت و شبکه جهانی را جدی بگیریم. امروز ما باید بیش از هر چیز به فکر وب فارسی و فضای مجازی کشورمان باشیم و آن را به رسمیت بشناسیم.

در این مسیر از برنامه‌های خبری  ساعت X و 30 گرفته تا روزنامه‌ها و مجلات و نشریات حتی حداقل آن دسته که در حوزه فناوری قرار میگیرند باید چشم ریزبین‌تری را مسئول پایش محتوی وب فارسی برای خود قرار دهند. چرا که دیگر این روزها وب فارسی نه تنها با سرعت و دقت خوبی اخبار و فناوری‌ها و خدمات را در درسترس قرار می‌دهد، بلکه خودش نیز محتوی ساز ماهری از آب در آمده است.

یک روز وقتی یکی از برنامه‌های تلویزیون در حال معرفی گدجتی بود و از سایت انگدجت نام برد خیلی دلم میخواست مجری به جای انگدجت میگفت:«امروز در نارنجی خواندیم که…»

وب فارسی را دوست داشته باشیم.

سربازها تغییر شکل پیدا میکنند

31 ژانویه 2011 بدون دیدگاه

میدونم شاید باور نکنید، ولی شخصی که در تصویر مشاهده میکنید دوست بنده سعید است!

سعید.ش

باورش برای خودمم هم سخت بود که چند ماه سربازی بتونه انقدر در ظاهر یک شخص تاثیر داشته باشه. سعید اصلآ قیافش اینطوری نبود… اصلآ انقدر خشن نبود… نمیدونم توی این مدت چی بهش گذشته که اینطوری داغون شده. قدش تقریبآ نصف شده، شکل هندسی کله ش کاملآ تغییر پیدا کرده، رنگ پوستش بکلی دچار آفتاب سوختگی شده. قیافش داد میزنه تو پادگان چیزی برای خوردن گیرش نمیاد، شایدم دچار سوءهاضمه شده. خیلی کم حرف شده و اصلآ ندیدم بخنده. سعید قبلنا خیلی شوخ طبع بود، به ترک روی دیوار هم یه ساعت میخندید.

یه نیم ساعتی با هم بودیم و بعدش رفت سر پستش. همین جوری که داشت میرفت برای خداحافظی چندتا تیر هوایی هم شلیک کرد.

من فکر میکنم سنگینی کلاهی که روی سرشه و فشاری که از بالا بهش میاره باعث کوتاه شدن قدش شده باشه. هر چند محل خدمتش که افتاده قاهره(مصر) هم بی تاثیر نیست.

دسته هامینیمال برچسب ها:, ,

10 مطلبی که یک وبلاگنویس تخصصی خوب نباید بنویسد

30 ژانویه 2011 2 دیدگاه

مقدمه:

در این مطلب سعی خواهم کرد تعدادی از مطالب و پست هایی که یک وبلاگنویس خوب فارسی نخواهد نوشت و اگر هم نوشت، منتشر نخواهد کرد را توضیح دهم. باشد که هم حرفه ای تر بنویسیم و هم پندهایی باشد برای وبلاگنویسان تازه کار. آیا عبرت نمیگیرید؟

1-      خاطرات روزانه شخصی:

اتفاقآ خاطره نویسی خیلی هم خوب است، حتی در یک وبلاگ تخصصی، به شرطی که تخصصی باشد. فرض کنید من یک وبلاگنویس تخصصی در زمینه طراحی وب هستم. در این صورت میتوانم خاطره درخواست عجیب و غریب یک مشتری را برای وبسایتش بنویسم، ولی نمیتوانم در مورد خاطره یک بعد از ظهر که به پیک نیک رفتم را بنویسم.

2-      مدتی نخواهم نوشت:

اگر به مسافرت میروید یا به هر دلیل دیگری مدتی وبلاگنویسی نخواهید کرد احتمالآ نیازی نیست که این موضوع را در وبلاگتان اعلام کنید. مگر اینکه این مدت خیلی طولانی باشد به طوری که حدس بزنید ممکن است کاربران اشتراکشان را حذف کنند یا شایعاتی دامن گیر وبلاگتان شود.  راستی لازم نیست همه چیز را در وبلاگتان بنویسید، کافی است توئیت کنید «یک هفته نخواهم نوشت».

از طرف دیگر بعضی وبلاگنویسان ممکن است به هر دلیلی چند وقتی وبلاگشان را به روز نکند و مطلب جدید روی آن قرار ندهند. مطمئن باشید  برای این مورد هم نیازی نیست که بعدآ پستی ارسال کنید و دلیلش را برای خوانندگانتان توضیح دهید. واضح است بازدید کننده گان گذری و غیر دائمی میلی ندارند که بدانند چرا مدتی ننوشتید. از طرفی بازدیدکنندگان دائمی هم به خاطر مطالب خاص وبلاگ شما دنبال کننده آن هستند نه به خاطر اتفاقات و مسائل روزمره زندگی شما(استثناء هم داریم).

3-      مطالب سیاسی:

فکر نکنم به توضیح نیاز داشته باشد. شما سیاستمدار نیستید، پس نباید خودتان را قاطی این جور مسائل کنید. اگر مطلبی مینویسید که مربوط به سیاست است کافی است جنبه فنی آن را توضیح دهید، برای مسائل سیاسی آن میتوانید به سایت های خبری به بیرون لینک دهید. البته اگر وبلاگتان فنی و تخصصی نیست قضیه فرق دارد… مثلآ مازیار ناظمی گاهی در وبلاگش تحلیل های سیاسی جالبی مینویسد.

4-      شایعات:

خبرهایی که از صحتشان اطمینان ندارید ننویسید. هیچ گاه خبری را که منبع موثقی برایش پیدا نکرده اید ننویسید. گاهی اوقات مطالب و خبرهایی که در سایت های بزرگ خبری درج میشوند غلط، دروغ، شایعه و یا دروغ 13 از آب در می آیند، چه برسد به مطلبی که از هم اکنون منبعی برای آن ندارید.

5-      با تردید منتشر نکنید:

آیا تا به حال پیش آمده برای نوشتن مطلبی زمان زیادی صرف کنید و در انتها متوجه شوید آن طور که خواستید از آب در نیامده؟ حالا جای شک و سوالش برایتان پیش می آید که آیا این مطلب را منتشر کنم یا خیر؟ جواب سوال مسلمآ «خیر» است. هر چقدر هم زحمت کشیده باشید، اگر به دل خودتان ننشیند به دل کاربران هم نخواهد نشست. این مطالب گرچه تعداد پست های شما را افزایش میدهند یا حتی ممکن است باعث افزایش حدودی بازدیدکنندگان هم شوند ولی درصد کیفیت مطالب وبلاگتان را پایین نگه میدارند. همه ما ترجیح میدهیم وبلاگی با 10 پست محشر داشته باشیم تا وبلاگی با 100 پست معمولی.

6-      برخی پست های مهمان:

در دنیای وبلاگنویسان پیش می آید عده ای از وبلاگنویسان تصمیم میگیرند با هم یک حرکت وبلاگی داشته باشند و در مورد یک موضوع همزمان مطالبی منتشر کنند. یا اینکه کسی از شما میخواهد نوشته ای از ایشان را در وبلاگتان منتشر کنید. گاهی اوقات ما ایرانی ها نمیتوانیم «نه» بگوییم. ولی اگر واقعآ فکر میکنید این مطلب مناسب وبلاگ شما نیست رک باشید و بگویید:«نه». مثلآ در مورد موضوع «یافتن یک فتحی» من از وبلاگنویسان زیادی درخواست کردم همکاری کنند. در نهایت فقط جادی در کیبرد آزاد بود که این کار را کرد چون وبلاگش ظرفیت این مطلب را داشت. اتفاقآ این پستش مورد استقبال خوبی هم قرار گرفت.

7-      خبرهای داغ ولی بی ربط:

مهم نیست چه خبری است. اگر در حوزه فعالیت وبلاگ شما نیست نباید منتشر کنید. بسیار میبینم وبلاگنویسان خبرهای بسیار داغی منتشر میکنند که اصلآ به موضوع وبلاگشان ربطی ندارد. در نهایت اگر خبر داغی است و میخواهید حتمآ منتشرش کنید کمی آن را در حوزه فعالیت وبلاگتان بسط دهید. مثلآ اخبار سایت ویکی لیکس میتواند مهم باشد در حالی که مرتبط نباشد. اگر علاقه مند باشم در مورد حملات DDOS روی سرور سوئدی این سایت خواهم نوشت، نه بیشتر.

8-      مطالبی که روی آنها احاطه ندارید:

خوب فرض کنیم موضوع خوبی پیدا کرده اید. کمی هم در موردش نوشته اید. مطلبش هم به موضوع وبلاگ شما ارتباط دارد. ولی اگر در مورد این موضوع خاص که مینویسید فکر میکنید احاطه کافی ندارید ننویسید. مثلآ اگر مطلب خوبی در مورد شرکت Apple پیدا کرده اید که در دنیای وب خبر مهمی محسوب میشود و در راستای فعالیت وبلاگ شما هم قرار دارد، ولی مسائل فنی آن را به خوبی درک نکرده اید، خوب در مورد این موضوع ننویسید. دلیلی ندارد که ریسک کنید و یک سری احتمالات از نظر خودتان را منعکس کنید و تازه از بازخورد کاربران متوجه شوید داستان را اشتباه متوجه شدید و اشتباه منعکس کرده اید.

9-      نوشته های بی مخاطب:

البته کسی نوشته هایی را که مخاطب جذب نکنند نخواهد نوشت ولی برخی ها این کار را میکنند و ادامه هم میدهند. ممکن است چون شروع کرده باشند حاضر نباشند این تجربه را با شکست به پایان برسانند، ولی باید بدانید که اگر عبرت نگیرید و بر اشتباهات پافشاری داشته باشید نتیجه اش برای کل وبلاگتان سنگین تمام خواهد شد. نوشته های بی مخاطب که لایک نمیخورد، شیر نمیشود و کامنت نمیگیرد  کاربران دائمی وبلاگ شما را فراری خواهد داد.

10-   حواشی وبلاگنویسی:

حواشی زیادی دامن گیرعمده وبلاگنویسان بزرگ و معروف است. ما هم که ایرانی، غوز میشود بالای غوز. حالا اگر این حواشی را خودمان هم مورد بحث قرار دهیم و در وبلاگ رسمآ منتشر کنیم که دیگر هیچ. کلآ دلیلی ندارد اگر هم حاشیه داریم به آن رسمیت ببخشیم. مطرح کردن این حواشی هیچوقت آنها را حل نخواهد کرد.