بایگانی

نوشته های برچسب زده شده ‘جیم رون’

دادن، تسهیم و بخشش

20 سپتامبر 2010 3 دیدگاه

ویتامین برای ذهن، جیم رون:

عادت بخشیدن و هدیه کردن را بهتر است وقتی آغاز کنیم که دارایی‌هایمان کم است. بخشیدن ۱۰ سنت از یک دلار راحت تر از بخشیدن ۱۰۰ هزار دلار از یک میلیون آنست.
دهش و بخشش بهتر از گرفتن است. زیرا دادن فرآیند گرفتن را آغاز می‌کند.
در اینجا می‌خواهم بگویم چرا به اشتراک گذاردن ایده‌های نو مفید است. اگر این ایده و فکر جدید را با ۱۰ نفر در میان بگذارید، آن ۱۰ نفر فقط یکبار این ایده را می‌شنوند. اما شما ۱۰ نظر و عقیده را خواهید شنید. به خاطر بسپارید اشتراک گذاری شما را بزرگتر می‌کند.
هرچقدر از خود به بیرون ببخشیم زندگی هم بیشتر می‌تواند به ما ببخشد.
کسی می‌گفت:«من نمی‌توانم در مورد وضعیت دیگران نگران باشم. بهترین کاری که می‌توانم انجام دهم توجه به خودم است.» اینگونه‌است که شما تنها و بی‌چیز می‌شوید.
چیزی که شما به دیگران می‌بخشید در واقع سرمایه گذاری‌ای خواهد بود که در آینده چندین برابر به شما باز خواهد گشت.
فقط با بخشش است که شما می‌توانید بیشتر از آنچه دارید بدست آورید.
متن بالا از رون بود. نظر شخصی من اینست که بخشش چیزی از دارایی‌هایمان که می‌تواند گرهی از کسی بگشاید به وی، بزرگی‌ای می‌خواهد که با تمرین می‌توان بدست آورد. دل بخشیدن را می‌توان بدست آورد. در مادی‌منش‌ترین (یا شاید خسیس‌ترین!) حالت، باید به چیزی فکر کرد که قطعاً این دنیا به ما باز خواهد گرداند.

کتاب، کتابخانه و مطالعه

17 سپتامبر 2010 4 دیدگاه

ویتامین برای ذهن، جیم رون

اگر مجبور شدید و یک وعده غذایتان را حذف کردید، عیبی ندارد، اما خواندن یک کتاب را از دست ندهید.
در این میان برخی ادعا می‌کنند خواندن رمان‌های مهمل و بی‌ارزش پذیرفتنی و شایسته است. چون امکان دارد مطالب مفیدی در میان برگه‌های آن، یافت شود. هوم. یاد مثالی افتادم. اگر خوب بگردید می‌توانید تکه نان خشکی در یک سطل زباله پیدا کنید. اما آیا راه بهتری برای سیر شدنتان نیست؟ خواندن اینطور کتاب‌ها سرگرمتان خواهد کرد، اما رشدتان نخواهد داد. پس فقط بی‌ارزش مطالعه نکنید.
تمام خانه‌هایی که بیشتر از 250 هزار دلار می‌ارزند، یک کتابخانه دارند. چیزی به ذهنتان نمی‌رسد؟

جیم رون، 1930 – 2009

هر آنچه برای موفقیت و ساختن آینده‌ای روشن لازم دارید، نوشته و مکتوب وجود دارد. و تصور کنید … همه آنها در دسترس شما هستند. تنها کافیست به یک کتابخانه که احتمالاً نزدیک منزل شماست، بروید.
برخی از ما آنقدر کم مطالعه می‌کنیم که ذهنمان قولنج کرده‌است! در حال حاضر من یکی از بهترین کتابخانه‌ها را دارم. اعتراف می‌کنم همه کتابهایش را نخوانده‌ام، اما حتی قدم زدن در کتابخانه‌ام به من احساس رضایتمندی می‌دهد.
کتاب‌ها را به راحتی می‌توانید پیدا کنید و حتی بخرید. اما این تمام راه نیست. کتابی که خوانده نشود، کمکی به ما نمی‌کند.
حال یک سوال. چقدر کتاب می‌خوانید؟

____________________

پ.ن، مدیر: به نویسنده ی جدید وبلاگ خوش آمد میگیم. ان شا الله از این پس نوشته های ایشون رو در مورد موضوعات اطلاعات عمومی مطالعه خواهیم کرد.