لپتاپ از نظر لغوی از دو کلمه ی لاتین، لپ به معنای “ران” و تاپ یعنی “رو” ساخته شده به این معنی که شما از این وسیله روی پاهایتان استفاده میکنید. اما استفاده از لپتاپ ها در این صورت برای خیلی ها دشوار و برای سلامتیشان در زمان های استفاده ی طولانی خطر ساز است. علاوه بر این وقتی لپتاپ را روی پاهایتان میگذارید ممکن است منفذهای خنک کننده ی لپتاپ را ناخواسته بپوشانید که باعث گرم شدن لپتاپ و علاوه بر زیانی که ممکن است برای لپتاپتان داشته باشد باعث آزردگی خودتان نیز خواهد شد.
خوب تکلیف چیست؟
انواع مختلفی از گدجت ها و وسایل جانبی که به شما در این زمینه کمک کنند وجود دارد، ولی ایده ی خلاقانه جدید و نسبتآ ساده ای که به نام Omax laptop stands معروف شده خیلی جالب تر از سایر ایده ها در این زمینه خود نمایی میکند.

نکته ی بارزی که در مورد این زیر لپتاپی خودنمایی میکند قابلیت انطابق آن برای هرنوع استفاده ای در هر موقعیتی است. این وسیله ی پر کاربرد دارای سه مفصل است که انعطاف پذیری زیادی را در اختیار کاربر قرار میدهد.
جنس Omax laptop stands از آلمینیوم است و روی سطح خود دارای منفذهایی برای تخلیه هوای فن لپتاپ و همچنین برجستگی هایی برای جلوگیری از سر خوردن لپتاپ روی سطح آن است.
+سایت سازنده
+تصاویر بیشتر در سایت منبع

بله، باز هم iphone. چیزی که از نظر من استحقاق این همه سر و صدا را ندارد. با دیدن این تصویر در سایت Gadget Lab این سوال در ذهنم شکل گرفت که اگر دکمه دار کردن یک گوشی iphone میتواند انقدر در مقام ایده سر و صدا به پا کند چرا روز اول که استیوجابز به فکر استفاده از رابط تمام لمسی در این گوشی بود هیچ آمریکایی با شعوری در مقام رهگذر از آن طرف ها عبور نمیکرد تا به او بگویید: “هی استیو، چرا فکر میکنی از همه باهوش تری؟”.
نکته اینجاست که آمریکایی های قصه ی ما بی دلیل عاشق میشوند. مثلآ در حالی خودروی نظامی مسلک hummer جزو خودروهای پرطرفدار آمریکاست که تا فاصله ی هزاران مایلی احتمالآ جاده ای پیدا نمیکنند که آنقدر دست انداز داشته باشد که راننده اش به بغل دستی اش بگویید: “برای همین جور موقع هاست که میگم hummer ماشین خیلی خوبیه”.
iphone هم همین طوره. حرفی برای گفتن نداره ولی دربارش زیاد حرف میزنند، فکر میکنند، ایده میدهند و البته تبلیغات میکنند … حتی با گامهایی رو به عقب تبلیغات به پا میکنند، دکمه دار کردن یک گوشی تمام لمسی ایده ی نوآورانه ای نیست.
استیو جابز از نظر من الحق که یکی از مردان بزرگ آمریکاست و قابل تمجید است، ولی نه به خاطر آیفون یا آی پد، بلکه به خاطر شناختی که از بازار و مردم کشورش دارد. آنقدر زیبا محصولات شرکتش را تبلیغ میکند که مطمئن باشید میتواند به هر کسی بقبولاند آی فون خیلی آی فون است!
همیشه شباهت های بین رفتار مغز و کامپیوتر برام بسیار جالب بوده. شباهت هایی که اگر قرار بود CPUها احساساتی باشند و کامپیوترها انسان بسازند از نظر من احتمالآ باز هم به همین جایی میرسیدیم که امروز رسیده ایم. این مغز ماست که مغزهای کامپیوتری ساخته، چیزی که میتوان آن را مغز یک شخص دانست منهای هویت و احساسات. هویت الگوریتمهایی منحصر به فرد است که انسانها را از یکدیگر متمایز میکند در حالی که نمیتوان فعلآ و شاید هرگز این الگوریتمهای منحصر به فرد را برای کامپیوترها تولید کرد. هویت یک انسان آنقدر گسترده و پیچیده است که هرگز نمیتوان قاطعانه به عکس العمل ساده لوح ترین افراد به صورت قاطعانه پی برد. این الگوریتمهای تصمیم گیری متشکل از شبکه های عصبی که درجاتی از منطق، هوش و درک را به ما میبخشند جمع ببندید با مدارهای احساساتی که منطق و هوش و درکتان را از خیالتان میپرانند!
اگر بیخیال احساسات در انسانها شویم گام بزرگی به طرف کامپیوتر شدن برداشته ایم. چیزی که این میان به عنوان شباهت بین مغز و کامپیوتر باقی میماند به راستی که محاسبه و محاسبه گر بودن است. در ادامه این شباهتها را بیشتر بررسی خواهیم کرد.
عامل: معمولآ در کتب هوش مصنوعی توضیح عامل این گونه آمده است «یک عامل میتواند هر چیزی باشد که در محیط عمل میکند، دارای حسگر و عملگر است و طوری عمل میکند که در راستای اهدافش باشد». انسان و کامپیوتر هر دو عامل هستند به شرطی که بتوانیم اهدافی را که انسانها برای کامپیوترها تعریف میکنند، واقعآ هدف خود کامپیوترها هم بدانیم.
انسان و کامپیوتر هر دو دارای حسگر و عملگرهایی هستند و توسط الگوریتمهای وجودشان تصمیم گیری میکنند که البته الگوریتمهای وجود کامپیوترها را انسانها میسازند.
ادراک و تشخیص: فعلآ مهم نیست کامپیوتر و مغز از چه روشهایی برای تشخیص محیط، درک آن و فهم وضعیت استفده میکنند. مهم این است که از طریق یک سری ورودی ها اطلاعاتی قابل پردازش از محیط توسط این دو قابل دریافت است. در مورد مغز این اتفاق به وسیله ی تارهای عصبی متصل به سیستم های ورودی مانند: چشم ها، گوش ها، حس لامسه و … ممکن میشود. کامپیوتر میتواند این کار را از طریق ورودی های مخصوص خودش که امروزه کم نیستند دریافت کند. یک موس، قلم نوری و حسگرهای دیگری که به یک نوع کامپیوتر قابلیت اتصال دارند را میتوان ورودی های آن در نظر گرفت.
فکر و تصمیم گیری: میرسیم به قسمت اصلی داستان. اینجا داخل یک مغز یا وسط یک سی پی یو است. فعلآ تا جایی که CPUها مثل ما فکر کنند فاصله داریم. ولی بیکار هم ننشسته ایم! شبکه های عصبی مصنوعی در راهند. شبکه های عصبی مصنوعی راهی برای شبیه سازی مغز انسانها برای کامپیوترهای بیجان است. همان طور که گفتم تفاوت های اساسی بین هویت انسانها و ماشینها از نظر قطعیت وجود دارد که باعث میشد نتوانیم عکس العمل ساده لوح ترین افراد را در مقایسه با ماشینها با قطعیت پیش بینی کنیم. دلیل این تفاوت در نحوه ی فکر این دو عامل است. انسانها از شبکه های عصبی زیستی متشکل از نرون ها در مغز خود استفاده میکنند که مطابق نظر پروفسورلطفی زاده باعث میشود انسان به ورودی های دقیق نیازی نداشته باشد و قادر باشد تا کنترل تطبيقي را به صورت بالايي انجام دهد. شبکه های عصبی مصنوعی قرار است از نرون های مصنوعی ولی تقریبآ با همان خواص به وجود بیایند تا قدرت کنترل تطبیقی بالاتر از آنچه اکنون در کدهای ساده و منظم کامپیوترها وجود دارد را به رایانه ها بدهند. اگر این اتفاق بیافتد احتمالآ در آینده از چیزی شبیه مغز یک موش برای هدایت هواپیماهای غول پیکر ایرباس میتوان استفاده کرد.
میبینید که حتی در مورد آینده ی رایانه ها چشم اندازهای وسیعی برای الگو برداری از مغز زیستی وجود دارد. پس حق دارم تیتر این پست را این طور انتخاب کنم:«مغز یک کامپیوتر و کامپیوتر یک مغز».
دسته هاعلمی, كامپيوتر برچسب ها:الگوریتم, ايده, خواندني, شبکه عصبی, علوم كامپيوتر, معرفي, مغز, مقالات رايانه, نقد و بررسي, هوش مصنوعی
چندي است شاهد تحولاتي در زمينههاي فكري و حقوق معنوي هستيم. در پي اين تحولات «خريد ايده» يا «ايده فروشي» پا به عرصهي وجود گذاشته است. مثلآ چند ماه پيش شاهد بوديم شركت گوگل سايتي را بدين منظور راه اندازي كرد. اين سايت يك سوال داشت: «چه كسي خلاقانه ترين ايده را دارد تا به بيشترين تعداد انسانهاي روي زمين كمك كند». پاسخ اين سوال 10 ميليون دلار جايزه داشت.
در عصر حاضر مدتي است شركتها و سازمانها متوجه عمق اهميت ايدهها شدهاند. ايدههايي كه ممكن است صاحبش توانايي يا ميلي براي عملي كردن آن نداشته باشد، ولي براي شركت مذكور يك فكر بكر و معركه باشد.
سيما فيلم نيز به جمع خريداران ايدهها پيوسته است. ظاهرآ براي ساخت فيلم، داستان و ايده كم دارند يا اينكه قصد دارند از نظرات مردم عامي نيز بهرهمند شوند. سيما فيلم بدين منظور سايتي با نام «سيما فيم ايده.آي آر» راه اندازي كرده است كه تنها با چند گام سريع و ساده و ثبت نام رايگان در سايت ميتوانيد ايدههايتان را براي هيئتي كه در پشت قضيه ايدهها را بررسي و ارزش گذاري ميكنند ارسال كنيد.

پس از بررسي ايدهها توسط هيئت مذكور، ايدهها يا رد ميشوند يا پذيرفته و درجه بندي ميشوند. در صورت رد شدن ايده حقوق مادي و معنوي ايده براي ايدهپرداز محفوظ خواهد ماند و در صورت پذيرش و درجه بندي، مبلغ خريد آن (بر اساس درجهاي كه كسب ميكند) به حساب ايدهپرداز واريز و تمامي حقوق مادي و معنوي ايده به سيما فيلم انتقال ميابد. ارزش گذاري ايدهها سه درجه بندي دارد:
الف) بالاترين درجه و مبلغ خريد آن 200 هزار تومان است.
ب) درجه متوسط و مبلغ خريد 100 هزار تومان.
ج) پايين درجه خريد ايده و مبلغ خريد 50 هزار تومان است.
فراموش نكنيد ايدهي شما زماني ارزش گذاري و خريداري ميشود كه پذيرفته شده باشد. حداكثر زمان اعلام نظر هيئت بررسي ايدهها پس از ارسال ايده 14 روز و حداكثر زمان واريز مبلغ پس از پذيرفته شدن ايده نيز 14 روز است.
يادتان نرورد: قرار نيست نمايشنامه بنويسيد! فقط ايده را ذكر كنيد(حداكثر طي 255 حرف).
به طور مثال: ساخت فيلمي از زندگي ناصرالدين شاه، ساخت سريالي از زندگي شهيد رجايي و …
ببينم چه كار ميكنيد!
سايت ايده سيما فيلم
سايت سيما فيام