بایگانی

بایگانی نویسنده

کامنت، نظر یا نان؟!

15 اکتبر 2010 5 دیدگاه

وب ۲ دنیای جدیدی برای خوانندگان سایت‌ها ساخت و امکانات زیادی به کاربران معمولی داد. همین کامنت‌هایی که ما برای نوشته‌های دیگران می‌گذاریم، یکی از آنهاست. مدتی است بیشتر از متون نوشته‌ها، به بررسی نظرها مشغولم. یافته‌هایی دارم که شاید برای شما هم جالب باشد.
فعلا یکی را می‌گویم ببینم نظر شما چیست!
نزدیک به ۷۰-۶۰ درصد بیان دیدگاه‌ها، بیان دیدگاه نیستند. بلکه نان قرض دادن‌اند. این کامنت‌ها منظورشان اینست که «خوب، حالا نوبت تو ا ِ …» چرا؟ چون غالباً اینطور کامنت‌ها همراه با قید لینک وبلاگ کامنت گذار است و هم حرفی برای گفتن ندارند، صرفاً چیزی می‌نویسند که نوشته باشند. این موضوع در مورد لایک زدن در گودر نیز برقرار است.
البته جسارت به نظر محترم کاربران گرامی نباشد. اما حقیقت امر چیزی جز این ندیدم. از این به بعد شما هم بیشتر دقت کنید متوجه می‌شوید.
حالا نظر شما چیست؟ :)

این لباس مشکی یک تلفن همراه است!

6 اکتبر 2010 4 دیدگاه

پاپیولارساینس:

پیشرفت تکنولوژی مشکلات مهیبی بوجود آورده‌است. مثلاً آیا یک شتاب دهنده ذرات می‌تواند یک سیاهچاله بسازد که کره زمین را ببلعد؟ یا سلاح‌های هسته‌ای تهدیدی برای حیات انسان نیست؟ اما هیچکدام به بزرگی مشکل شناخته شده خانم‌ها با این لباس مشکی رنگ نیست! آنهم اینکه «اگر این لباس چسب و بدون جیب را بپوشم، تلفن همراهم را کجا بگذارم؟!!» تکنولوژی مدرن و مد لباس پاسخ را پیدا کردند … لباسی که تلفن همراه است!

ام-درس (M-dress) یک تلفن همراه قابل پوشیدن است که سیم کارت و آنتنش با پارچه اش ترکیب شده‌اند. با وجود اینکه هنوز کامل نشده‌است، حمل یک تلفن همراه را بدون هیچ لوازم جانبی ای ممکن می‌سازد.


برای پاسخ به زنگ تلفن خانم باید دست خود را بالا بیاورد، مثل اینکه تلفن همراه معمولی را به گوش خود نزدیک می‌کند، و هم بشنود و هم صحبت کند! (پخش کننده صدا و گیرنده آن در سرآستین تعبیه شده‌اند)
هیچ صفحه یا اسکرینی وجود ندارد. پس نمی‌توانید ببینید چه کسی به شما زنگ می‌زد. هیچ راهی هم برای گرفتن شماره کسی نخواهید داشت. فقط می‌توانید یک شماره تلفن را به لباس معرفی کنید. ما به شما پیشنهاد می‌کنیم شماره اپراتوری را ذخیره کنید که شما را به شماره‌ای که می‌خواهید وصل کند. پس فقط کافیست حواستان باشد تلفن همراهتان را جا نگذارید.

دیدید مشکل بزرگ حل شد؟!

به نظر شما با توجه به تصویری که در سایت پاپیولارساینس منتشر شده، این موضوع واقعیت دارد؟

به نظر من ترکیب تلفن همراه با وسایل دیگر ابتکار و خلاقیت زیادی می‌طلبد. برای مثال ترکیبش با خودکار. اما از طرفی فکر می‌کنم هر چیزی را بهر کاری ساختند. هر وسیله برای رفع نیازهای خاصی طراحی می‌شود. مانند لپ تاپ که هیچگاه جای پی سی را نمی‌تواند بگیرد (از نظر من) و برعکس. نظر شما چیست؟

دادن، تسهیم و بخشش

20 سپتامبر 2010 3 دیدگاه

ویتامین برای ذهن، جیم رون:

عادت بخشیدن و هدیه کردن را بهتر است وقتی آغاز کنیم که دارایی‌هایمان کم است. بخشیدن ۱۰ سنت از یک دلار راحت تر از بخشیدن ۱۰۰ هزار دلار از یک میلیون آنست.
دهش و بخشش بهتر از گرفتن است. زیرا دادن فرآیند گرفتن را آغاز می‌کند.
در اینجا می‌خواهم بگویم چرا به اشتراک گذاردن ایده‌های نو مفید است. اگر این ایده و فکر جدید را با ۱۰ نفر در میان بگذارید، آن ۱۰ نفر فقط یکبار این ایده را می‌شنوند. اما شما ۱۰ نظر و عقیده را خواهید شنید. به خاطر بسپارید اشتراک گذاری شما را بزرگتر می‌کند.
هرچقدر از خود به بیرون ببخشیم زندگی هم بیشتر می‌تواند به ما ببخشد.
کسی می‌گفت:«من نمی‌توانم در مورد وضعیت دیگران نگران باشم. بهترین کاری که می‌توانم انجام دهم توجه به خودم است.» اینگونه‌است که شما تنها و بی‌چیز می‌شوید.
چیزی که شما به دیگران می‌بخشید در واقع سرمایه گذاری‌ای خواهد بود که در آینده چندین برابر به شما باز خواهد گشت.
فقط با بخشش است که شما می‌توانید بیشتر از آنچه دارید بدست آورید.
متن بالا از رون بود. نظر شخصی من اینست که بخشش چیزی از دارایی‌هایمان که می‌تواند گرهی از کسی بگشاید به وی، بزرگی‌ای می‌خواهد که با تمرین می‌توان بدست آورد. دل بخشیدن را می‌توان بدست آورد. در مادی‌منش‌ترین (یا شاید خسیس‌ترین!) حالت، باید به چیزی فکر کرد که قطعاً این دنیا به ما باز خواهد گرداند.

کتاب، کتابخانه و مطالعه

17 سپتامبر 2010 4 دیدگاه

ویتامین برای ذهن، جیم رون

اگر مجبور شدید و یک وعده غذایتان را حذف کردید، عیبی ندارد، اما خواندن یک کتاب را از دست ندهید.
در این میان برخی ادعا می‌کنند خواندن رمان‌های مهمل و بی‌ارزش پذیرفتنی و شایسته است. چون امکان دارد مطالب مفیدی در میان برگه‌های آن، یافت شود. هوم. یاد مثالی افتادم. اگر خوب بگردید می‌توانید تکه نان خشکی در یک سطل زباله پیدا کنید. اما آیا راه بهتری برای سیر شدنتان نیست؟ خواندن اینطور کتاب‌ها سرگرمتان خواهد کرد، اما رشدتان نخواهد داد. پس فقط بی‌ارزش مطالعه نکنید.
تمام خانه‌هایی که بیشتر از 250 هزار دلار می‌ارزند، یک کتابخانه دارند. چیزی به ذهنتان نمی‌رسد؟

جیم رون، 1930 – 2009

هر آنچه برای موفقیت و ساختن آینده‌ای روشن لازم دارید، نوشته و مکتوب وجود دارد. و تصور کنید … همه آنها در دسترس شما هستند. تنها کافیست به یک کتابخانه که احتمالاً نزدیک منزل شماست، بروید.
برخی از ما آنقدر کم مطالعه می‌کنیم که ذهنمان قولنج کرده‌است! در حال حاضر من یکی از بهترین کتابخانه‌ها را دارم. اعتراف می‌کنم همه کتابهایش را نخوانده‌ام، اما حتی قدم زدن در کتابخانه‌ام به من احساس رضایتمندی می‌دهد.
کتاب‌ها را به راحتی می‌توانید پیدا کنید و حتی بخرید. اما این تمام راه نیست. کتابی که خوانده نشود، کمکی به ما نمی‌کند.
حال یک سوال. چقدر کتاب می‌خوانید؟

____________________

پ.ن، مدیر: به نویسنده ی جدید وبلاگ خوش آمد میگیم. ان شا الله از این پس نوشته های ایشون رو در مورد موضوعات اطلاعات عمومی مطالعه خواهیم کرد.