خانه > اینترنت > جنگ سایبر، از شوخی تا واقعیت – قسمت اول

جنگ سایبر، از شوخی تا واقعیت – قسمت اول

مقدمه:

چند سالی است بحث جنگ سایبری در گوشه و کنار مطالبی که مینویسم و میخوانیم جایی برای خود پیدا کرده است. بعضی ها میگویند جنگ سایبری در کار نیست و این یک تاکتیک سیاسی از سوی برخی محافل است. عده دیگری با آب و تاب بسیار بیشتری از این جنگ سخن میرانند و خطرات آن را گوشزد میکنند. حقیر در این نوشتار سعی دارم تا با تمام توان خود این موضوع را موشکافی کرده و حقایق پس پرده جنگ سایبری، از واقعیت تا توهم را در حد توانم نمایان کنم.

جنگ سایبری چیست؟

اکنون ما در عصری قرار داریم که تخیلات را به زندگی روزمره ما کشاند. جایی که فیلنامه نویسان و داستان سرایان تخیلی ترین داستان ها و فیلمها کم آوردند و از علم روز عقب افتادند. در این عصر پرواز سوپرمن ها و جنگ بشقاب پرنده های فضایی، به هیچ وجه تعجب انگیز و هیجان آور نخواهد بود. اگر به این موضوع شک دارید لطفآ از کودکانتان بپرسید آیا این داستان ها برایش تعجب آور و دور از ذهن است یا خیر؟

حال که همه اینها را میدانیم پس «جنگ مجازی» یا «جنگ سایبری» نمیتواند جنگ خیلی عجیبی باشد.

جامعه انسانها همیشه و از همان زمان آدم و حوا درگیر جنگ و کشتار و ظلم و ستم بوده اند، حال به هرنحو ممکن و در هر شرایط ممکن. فضای مجازی هم فضایی شامل اجتماع بزرگی از انسانها است. پس انتظار این که در این جامعه برخوردی روی ندهد خیلی منطقی نیست. این برخوردها اگر از مقیاس خاصی بزرگتر شدند، مورد ساماندهی قرار گرفتند و از حمایت دولت یا ملت ها برخوردار شدند میتوان جنگ نامید. جنگی با مقتضیات و روشهایی درخور هزاره سوم.

اگر به این موضوع علاقه مندید ادمه نوشته را دنبال بفرمایید.

شیوه ها و سلاح های جنگ سایبری:

با وجود تغییرات و تحولات عظیم در صنایع و علوم مختلف هرگز نمیتوان تصور کرد جنگ، پدیده غالبآ حاضر در زندگی بشری، بدون تغییر در شیوه اش باقی بماند.

فیلم های جنگ های آمریکایی در صده های پیشین که با پدران انگلیسی خود میجنگیدند را دیده اید؟ دو صف از سربازهای دو طرف با فاصله ی 100 متر یا کمتر روبری یکدیگر می ایستند و نوبتی شلیک میکنند. فرمانده ها هم همان جا هستند ولی چون قانون جنگ از پایین به بالا است، آخرین کسانی هستند که میتوان به آنها شلیک کرد. میتوانید این جنگ را با جنگی مثل جنگ 8 ساله ایران  و عراق مقایسه کنید؟ مسلمآ خیر.

اگر یک هزار سال پیش نیاکان ما با سپر و شمشیر و نیزه راهی میدان نبرد میشدند، اگر صد سال پیش اجدادمان با تفنگ سرپر و توپ های جنگی در میادین جنگ حاضر میشدند، اگر بیست سال پیش پدرانمان با کلت و کلاش و نارنجک از وطن دفاع کردند، شک نکنید امروز جنگ ما جنگی سایبری و کاملآ مجازی است. ما در این جنگ با سرباز و مین و سیم خاردار برنمیخوریم ولی قطعآ با بدتر از آن روبرو خواهیم شد.

ما امروز شاهدیم که مقامات بلند رتبه در کشورهایی که به هر دلیلی دشمن میدانیم چطور از فضای مجازی برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. مثلآ در جریان اتفاقات پس از انتخابات سال 88 در ایران فکر کنم رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا بود که در گفتگویی رسانه ای با مدیر سایت تویتتر خواستار افزایش امکانات خدمات دهی به کاربران ایرانی شد. طرف های ایرانی ادعا داشتند که گروههایی از آشوبگران در سطح جامعه  برای ساماندهی آشوبها و اعتراضات از این سرویس استفاده میکنند. در مورد فیسبوک و یوتیوب و برخی دیگر از سرویسهای شبکه های اجتماعی نیز موارد مشابهی وجود داشت. اما این تمام موضوع نیست.

در ادامه ی جنگ نرم، یکی از کابردی ترین سلاح های سازمانهای غربی همین فضای مجازی میتواند باشد. به عنوان مثال ما نمیتوانیم هیچکدام از نرم افزارهای مفید سایت گوگل را دریافت کنیم ولی میتوانیم از موتور جستجویش برای پیدا کردن هر گونه محتوایی که ممکن است در کشور ما مصداق جرایم رایانه ای باشد استفاده کنیم. در نظر داشته باشید که گوگل شرکتی است که در ایالات متحده توسعه داده شده است و طبق قوانین آن فعالیت میکند، بنابراین خود را موظف به پیروی از قوانین محلی کشورهای مختلف نمیداند، هر چند که قوانین کشورهای هدف را نقض کند یا نادیده بگیرد. پس این شرکت میتواند ابزار مناسبی باشد وقتی که محبوبیت و استفاده فراگیری در کشورهای هدف دارد.

بگذارید مثالی بزنم، در گوگل مپ شما به مناطقی در آمریکا برمیخورید که از آنها توسط ماهواره گوگل عکس برداری نشده است ولی اینجور نقاط را معمولآ در کشورهای دیگر نمیبینید. این نقاط کور گوگل مپ معمولآ مربوط به صنایع و سازمانهای نظامی و امنیتی ایالات متحده است. با توجه به قوانین موجود در این کشور آنها میتوانند به دلخواه خود نواحی را که علاقه ای به انتشار تصاویر آن ندارند از دید ما مخفی کنند، در حالی که تعهدی برای این کار در مورد کشورهای دیگر ندارند.

قضیه به نقاط کور گوگل مپ ختم نمیشود. مثلآ کشور چین مدتی برخی از سرویس های گوگل را بلاک کرد و در نهایت این کشور، شرکت گوگل را موظف به پیروی از برخی قوانین محلی خود کرد. در پی مذاکراتی که انجام شد، گوگل تعهد کرد برخی از نتایج جستوجوها را از دید کاربران چینی مخفی نگه دارد. دولت چین معتقد بود که این نتایج در موتور جستجوی گوگل میتواند باعث مشکلات سیاسی و اجتماعی در کشورش شود.

خوب، حالا گوگل مپ، فیسبوک، تویتتر، یوتیوب و یا هر سرویس دیگری که توسط عوامل بیرونی و خارجی، دولتی یا غیر آن، حمایت شود و به صورت عمومی سعی داشته باشد به قسمتی از هر دولت یا کشوری، برخلاف میل آن عمل کند یا ضربه وارد کند میتوان به راحتی به چشم یک سلاح جنگی هزاره سوم نگاه کرد.

شاید یکی از اصلی ترین دلایلی که باعث بلاک شدن یوتیوب شد، تغییراتی بود که در قوانین استفاده از این سرویس اعمال شد. این قوانین اجازه میداد کاربران بتوانند ویدیوهایی خلاف نظر اخلاق، شرع و عرف اسلامی را در این سرویس به اشتراک بگذارند. من نمیدانم قصد مدیران یوتیوب از این کار چه بود، ولی به هر حال چه خواسته باشند آمار سایتشان را بالا ببرند، چه خواسته باشند یک میلیارد و شش صد میلیون مسلمان را مورد تهاجم فرهنگی قرار دهند فرقی نمیکند. این سرویس در کشورهای اسلامی بنابر محتوایی که ارائه میدهد قابل پذیرش نیست.

پس ما الان میتوانیم بگوییم در حال جنگ هستیم. سیستم های سایبری یکی پس از دیگری ظهور میکنند و حقیقتش این است که ما دست روی دست گذاشته ایم و فقط هر از گاهی بعضی هایشان را بلاک میکنیم. حرف بنده این نیست که مثلآ تویتتر برای ضربه زدن به ایران ابداع شد یا اساسآ یک اسلحه سایبری است، اما چیزی که هست و در کنار آن استفاده یا سو استفاده ای که از آن میشود در نهایت ممکن است آن را تبدیل به یک اسلحه بر ضد امنیت ملی جامعه ما بکند. از طرفی موافق صد در صد کم و کیف نحوه ی برخورد با سرویس ها و سایت های مذکور نیستم، فقط همان طور در مقدمه پست هم نوشتم قصد دارم حقایق این جنگ را بیان کنم.

تا اینجای مطلب با جنگ سایبری آشنا شدیم و در مورد کیفیت و شرایط و ابزارهای آن صحبت کردیم. از اینجا به بعد فکر میکنم بد نیست در مورد وضعیتمان در این جنگ هم بحث کنیم.

ما کجای جنگ سایبری هستیم؟

این سرخط خبر مهمی است که در خبرگزاری ها انعکاس زیادی داشت:

طرح دولت اوباما براي شنود اينترنت:

دولت اوباما در حال پيش‌نويس قانوني است كه بر اساس آن تمام ارائه كنندگان خدمات اينترنتي و سرويس‌هاي ارتباطات آنلاين، ايميل و هم‌چنين شبكه‌هاي اجتماعي موظف خواهند شد اطلاعات مشتركين خود را در اختيار سازمان‌هاي اطلاعاتي آمريكا بگذارند.

خوب اکثر سرویس ها  و شبکه هایی که همه ما استفاده میکنیم وطنی نیستند. فکرش را بکنید صندوق ایمیلتان توسط چه کسانی و برای چه اهدافی ممکن است وارسی شود؟ چرا دولت آمریکا میتواند رسمآ به اطلاعات ما در این سرویس ها دسترسی پیدا کند؟ هدفشان چیست؟ اینجاست که میفهمیم چه راحت ممکن است رو دست خورد.

همه ما موقع قطع شدن اینترنت یا حتی قطع شدن پروتکلهای امن آن دادمان درمیآید. مطلب مینویسیم، کامنت میگذاریم، تحلیل مکنیم و…

ولی آیا کسی از ما در مورد این طرح دولت اوباما چیزی نوشت؟ چطور است که در مورد بسته شدن پروتکل اس اس ال انقدر ناراحت میشویم، در حالی که میتوانیم اصلآ اون یکی دو روز بیخیال اینترنت شویم اگر این همه اطلاعاتمان برایمان مهم است.

در مقابل چرا توجه نداریم که هرچیزی که تا الان در گوگل جستجو کرده ایم، هر مطلبی که در فیسبوک نوشتیم، و هر ایمیلی که ارسال کرده ایم، اکنون یک کپی از آن در دست سازمانهای امنیتی آمریکایی است که از قضا خیلی هم با ما دوست نیستند.

به صورت عملی برای مقابله به مثل چیزی به جز بلاک کردن سایتها و قطع کردن اینترنت در دست نداریم که البته به نظر نمیرسد این روشها خیلی برای جنگ سایبری در هزاره سوم کارآمد باشند. طرحی هم مثل اینترنت ملی خیلی مورد استقبال عمومی نیست و کلآ راه حل بهینه ای به نظر نمیرسد.

البته حرکتهایی هم داشته ایم که گرچه مشکلات خاص خودشان را دارند، ولی بسیار امیدوار کننده به نظر میرسند. از جمله آن راه اندازی سایتی به نام ساماندهی از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به منظور ساماندهی وبسایت ها و سرویس های وطنی است. یا تاسیس شرکت هایی دولتی یا خصوصی است که سعی دارند بازیهای رایانه ای را درجه بندی و دسته بندی کنند. یا حتی شرکت هایی که به ساختن بازیهای ملی روی آوردند و…

نتیجه گیری:

در کل احتمالآ میتوان وضعیت کنونی را اینطور گزارش کرد: اینجا عمق مرزهای ایران، در تصرف نیروهای ناشناس، نا مرئی و سایبر. نیروهای رزمنده ما تا کنون کار چندانی از پیش نبرده اند و موفق به جلوگیری از پیش روی دشمن سایبر نشده اند. همه این مشکلات یک طرف، نبود مقر فرماندهی مناسب هم یک طرف. البته کمبود اسلحه، تجهیزات، اینترنت، شبکه های وطنی، سیستم های خودی، پدافندهای دفاعی و سنگر مناسب هم یک طرف. عدم توانایی یا امکان مذاکره با سرویسهای محبوب آنلاین آن ور آبی برای تعدیل محتوی هم بماند، نبود سرویس های جایگزین مناسب خودی هم بماند، عدم وجود طرح و برنامه بلند مدت هم بماند، عدم توجه درخور از سوی مسئولین هم بماند، عدم فرهنگ سازی در این زمینه هم بماند…

در مورد توجه مسئولین! میتوانم به جرات بگوییم در این یکی دو سال اخیر بیش از تمام 10- 20 سال گذشته کار شده و مسئولین بلند پایه ای واقعآ به فکر افتاده اند. صدا و سیما، خصوصآ شبکه خبر، برنامه ها و گزارشات ویژه ای تولید و پخش کرده اند که بسیار مفید به نظر میرسند. اما باز هم جای کار فراوانی باقی است و شب دراز و قلندر بیدار…

داستان را از این طولانی تر نمیکنم فقط به این دلیل که از حوصله مطالعه شما بیرون نرود، وگرنه باید چند صفحه دیگر در مورد ابزارها، راهکارها، تاریخچه، مزیت ها و… مینوشتم.

  1. safilo
    8 اکتبر 2010 در 11:29 | #1

    به قول خودت قرار بود موشکافانه عمل کني اما خيلي هم سربسته کفتي نکنه توام از ف ي ل ترسيدي که اينطوري نوشتي …

    خيلي بيشتر جاي نوشتن داشت خيلي

  2. ناشناس
    9 اکتبر 2010 در 00:35 | #2

    motevahemaneh bood

  3. طراحی سایت
    9 اکتبر 2010 در 09:18 | #3

    با سلام
    ممنون از تنوع مطالبتون:)
    وبسایت فوق العاده پرمحتوایی دارین…متشکرم

  4. baggi
    9 اکتبر 2010 در 13:18 | #4

    خیلی خوب گفتی؟ اما مقصر خودمونیم که نشستیم و اونا اونور با سرعت دارن کار میکنن،
    تو این دوره زمونه باید شدیدا مواظب بود، اگه با خنده و شوخی به اسن چیزا نگاه کنیم کارمون تمومه!!!!

  5. saeed
    9 اکتبر 2010 در 17:54 | #5

    حال ندارم بخونم !

  6. bofthew
    9 اکتبر 2010 در 19:16 | #6

    دوست دارم یه 10 صفحه دریگه در این مورد بخونم
    بحث روی این موضوع رو بیشتر از این ادامه بدید

  7. ali
    10 اکتبر 2010 در 01:23 | #7

    جالب بود ولی بیشتر از نوع کلمات افرادی که دائما توهم توطئه دارند نوشته بودید. اگر ما مشکلی داریم که نمی باید مردمان از آن خبر دارشوند دلیل بر نا مبارکی شبکه های اجتماعی نیست بلکه ما باید این شبکه ها را با ارائه اطلاعات درست با حجم مناسب و در زمان مناسب نه اطلاعات سوخته در داخل زمینگیر کنیم. در آخر اینکه در صورتی برای ما برنامه می ریزند که ماخود برنامه جامع و محکمی برای خود نداشته باشیم.
    متشکرم

  8. ناشناس
    10 اکتبر 2010 در 10:36 | #8

    دست شما و دولت قدرتمندمون که در عرض مدت کوتاهی به اندازه 20 سال کار میکنه درد نکنه.
    دشمنان ما الان همه فکرو ذکرشون ضربه زدن به ماست.

  9. خودم
    10 اکتبر 2010 در 16:00 | #9

    حرفات غیر منطقی هست. مثل این حرف میمونه که یک نفر به شما سم پیشنهاد کنه و شما هم بدونی سم هست و بعد بخوریش.
    اونها که ما رو مجبور به استفاده از سرویس هاشون نکردن، ما هستیم که نیاز به این سرویس ها مثل email داریم.اگر نگرانی شما خیلی شدیده خوب سعی کن به جای کار غیر اخلاقی و غیر شرعی به اشتراک گذاشتن نرم افزار های Crack شده، یک سایت مانند Google بسازی تا اهل بیت از شما راضی باشن.

    • Mahdi
      21 اکتبر 2010 در 20:19 | #10

      بنام یزدان بخشاینده‌ی مهربان
      حالا یه حرف حسابی هم می زنن نمی تونن کینه مزخرفشون رو به اهل بیت نشون ندن!
      داداش شما اگه راست می گی خودت این کارو بکن!
      صددرصد نشستی تو اینترنت فقط مطالب ضددینی هیجان انگیز و مطالب تند دیگر می خونید! بی آنکه سودی برای دیگر هموطنانتان داشته باشید و سرویسی نو و به دردبخور در این جهان پهناور سایبری به وجود بی آورید یا دست کم شبیه سازی کنید

      آقا در ضمن این سایت ساماندهی هم همون کار اوباما رو می کنه و گرنه این همه اطلاعات رو ج.ا از ما می گیره می خواد چیکار کنه !!!!!!؟؟