منشور کوروش کبیر وارد ایران شد
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور * کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
و اینک پس از سالها دوری ایرانیان، صاحبان بزرگترین تمدن تاریخ بشری، سرافرازترین و بلند آوازاه ترین مردم علم و ادب، فرهنگ و هنر، ایمان و بندگی، از امروز صبح میزبان
تکه ای از تاریخ هزارساله ی جگر گوشه ی خود است که پس از سالها دوری و غربت در میان مردمانی که اگر ارزنی از علم و اخلاق و ادب و فرهنگ این سرزمین دیده باشند به حسرت و شیفتگی تمام سعی در بهرمند شدن از آن هر چند به رسم بی رسمی باشد دارند، از این روست که با چنگ زدن بر نشانه های این همه تمدن و بزرگی سعی دارند جزئی از آن را برای مخفی کردن پوچی های تاریخشان تصاحب کنند.
بله امروز صبح اولین منشور حقوق بشری، منشور کوروش کبیر به تنها صاحب اصلی آن که همانا مردمان خداشناس ایرانند تحویل داده شد.
منشور استوانه ای حقوق بشر کوروش، استوانه ای است سفالی که روی دیواره ی آن به خط میخی بابلی اولین حقوق بشری عالم هستی در حدود 40 سطر نگاشته شده. این منشور سال 1879 در نیایشگاهی به نام اسگیله به هنگام کاوش های باستان شناسی کشف شد و تا کنون در موزه ی بریتانیا نگاه داری میشده. البته شاید نتوان به این سادگی گفت نگه داری، غصب کلمه ی بهتری به نظر میرسد.
در مورد این استوانه در دانشنامه ی ویکی پدیا اینچنین میخوانیم:
کوروش دوم یا کورش کبیر، بنیانگذار پادشاهی ایران و آغازگر سلسله هخامنشیان، پس از تسخیر بابل، در بابل تاجگذاری کرد و اعلام عفو عمومی داد؛ ادیان بومی را آزاد اعلام کرد؛ برای جلب محبت مردم میانرودان (بینالنهرین)، مردوک که کهنترین خدای بابل بود را به رسمیت شناخته، او را نیایش کرد و سپاس گفت. او هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت. او تمامی کسانی را که به اسارت به بابل آورده شده بودند گرد هم آورد و منزلگاه آنها را به ایشان بازگرداند. کوروش همچنین قوم یهود را نیز از اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد.
به دستور کوروش، شرح وقایع و دستورات وی روی یک لوح استوانهای سفالین نگاشته شد به عنوان سنگ بنای یادبودی در پایههای شهر بابل قرار گرفت.
این منشور امروز صبح ساعت 4 و 25 دقیقه ی بامداد به همرا تدابیر امنیتی ویژه و همچنین هیاتی به سرپرستی “جان کرتیس” مدیر بخش خاورمیانه ای موزه ی بریتانیا از فرودگاه امام به موزه ی ملی منتقل شد. به گفته ی رئیس کل مورزه ی ملی ایران، موزه ی بریتانیا از مدت ها پیش آمادگی خود را برای انتقال این منشور اعلام کرده بود ولی آمادگی های لازم در موزه ی ملی ایران تا کنون فراهم نبوده است.
به گفته ی منابع خبری: “لوح کوروش که قرار است به مدت 4ماه در ایران بماند فردا از محفظه ویژه، با حضور رئیس موزه ملی بریتانیا و نمایندگانی از 2 کشور ایران و انگلستان باز و پس از اعتبارسنجی و انجام مراحل مقدماتی برای نمایش عمومی آماده میشود”.
کوروش در این منشور گفته است: “ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد … نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. من برای صلح کوشیدم. بردهداری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند”.
این دومین بار در طول 100 سال کشف شدن استوانه است که به ایران برمیگردد و این اولین باری است که پس از انقلاب اسلامی وارد ایران میشود.
ممنون
ولی حیف که نمیشه همیشه در موزه ایرانی از این تاریخ ایرانی نگهداری کرد
همین چهار ماه هم فرصت خوبیه که نباید از دست داد. امیدوارم از این فرصت حداکثر استفاده بشه.
گوشت دست گربه می دهند…
آقا ببخشیدا، فرض باباتون یه چی رو برای شما درست کنه و خدای نکرده چند سال بعد بمیره. حالا این ارث رو اگه یکی دیگه به تاراج ببره و توی خونه اش نگه نداره. چه حالی میشید. این ماجرا هم همین جوره. یه بابای چند هزار ساله یه چی رو برای ما نوشته بعد یه سری آدم دزد که تاریخشون به زور به 200 سال پیش میرسه، اون رو پیچوندند و با یه عالمه منت اون رو چهار ماه بهمون میدن تا ببینمش. واقعا که…
پروردگارا به جلالت قسم ، ایران را در سایه ی اسلام به همان دوران اساطیری هخامنشیان، برگردان، آمین یا رب العالمین…
غمی نیست دوست من. ان شا الله پس میگیریم. تازه شاید به قول بعضی دوستان همون بهتر که تا الان با پیشرفته ترین تجهیزات دنیا برامون نگه داریش کردن… مفت و مجانی. من فکر میکنم در نهایت هرچند کمی هم طول بکشه ولی این اثر مال ماست و روزی برای همیشه با شرمندگی تمام اون رو بهمون برمیگردونند.
تنها کافیه سرنوشتِ آثارِ تاریخیِ درونِ ایران و خارج از ایران رو با هم مقایسه کنیم. اونوقت شاید بهعنوانِ یهایرانی کهدوست داره اینآثار باقی بمونند، بهتر باشه فعلاً تحویلش بدیم بهافرادی که «به حسرت و شیفتگی تمام سعی در بهرمند شدن از آن هر چند به رسم بی رسمی باشد دارند، از این روست که با چنگ زدن بر نشانه های این همه تمدن و بزرگی سعی دارند جزئی از آن را برای مخفی کردن پوچی های تاریخشان تصاحب کنند.» … و جالبه چنین افرادِ بیتاریخی انگلیسیها هستند. :D
چاکریم.
خوب از نظر من مردمانی که گالیله رو مسخره میکنند و بعدش میکشنش، مردمانی که فروید براشون نظریه پردازی میکنه، کسانی که تفرقه میندازن و حکومت میکنند، کسانی که در قرون وسطی به خرافه پرستی روی میارن…
قطعآ اینها از نظر من بی تاریخ هستند و اگر تاریخی هم داشته باشند نمیتوانند به آن مفتخر باشند. اینطور نیست؟
باید صفتِ «بیتاریخ» رو تعریف کنی، چون همین بلایی که پاپ بر سرِ گالیله آورد، خودش نشانهیِ تاریخ – خواه سیاه و خواه سفید … کهدر اینمورد سیاه هست – هست!
امّا چیزی کهاز همهچیز مهمتره، این هست کهمردمی در طولِ تاریخ چقدر بهجلو رفتند. قرونِ وسطی، لازمهیِ پیبردن بهماهیّتِ اصلیِ کلیسا و جدا شدنِ راه و پیشرفت بود. اگر چنین قرونی نبود، چهبسا بشریّت (منظورم کلِ مردمِ اونناحیه هست، نهفقط دانشمندانی کهدر هر عصر حضور پیدا میکنن) هنوز هم بهتکاملِ فکریای کهالان داره، نرسیدهبود. اگر پدرِ گالیلهرو در آوردند، بعداً نیوتون، داروین، دایراک، انیشتین و تقریباً اکثرِ دانشمندانِ مطرحِ امروزی رو معرفی کردند.
ولی ما چی؟ آیا قرونِ وسطایِ ما نباید همون اواخرِ حکومتِ ساسانیان میبود؟ هنوز هم داریم در کفِ هخامنشیانِ بزرگ دستوپا میزنیم. ما در طولِ ایرانِ میانه و معاصر چند تا موردِ گالیلهوار داشتیم؟
بنده خودم رو ایرانی میدونم و بهتاریخِ ایران عشق میورزم و بهتناسب مدّتِ زیادیه کهدارم تاریخ میخونم، ولی کاملاً هم خودم رو قادرم بزارم جایِ یهاروپایی و بهتمامِ ایرانیا بگم که«تمدنِ رومِ باستان نزدیک بههزارسال دوام آورد، بنده بهاین تاریخ مفتخرم و باید بگم که کدوم حکومتِ شما بیش از ۴۰۰-۵۰۰ سال دوام آورد؟». چنین یکطرفه نگاهکردن بیشتر بهیهنوع تاریخگرایی (بهتره بگم باستانگرایی)ِ بنیادگرایانه میخوره تا واقعگراییِ صرف… تاریخ سیاه و سفید نیست!
+ انداختنِ تفرقه چهتوسطِ یهآدم و چهتوسطِ حکومتی، مذموم هست؛ امّا باز بهخودمون رجوع کنیم، آیا ما چون تفرقه ننداختیم و حکومت نکردیم بهاین روز افتادیم؟! ما اونوسط کجا بودیم؟!
++ «مردمانی که فروید براشون نظریه پردازی میکنه»: با وجودی کهچنین دلیلی، مغالطهیِ توسل بهشخص هست و قابلِ استنتاجِ صحیح نیست، امّا مگه فروید «بد» هست کهاونرو به«جمیعِ بدانِ تاریخِ اجنبی» افزودی؟ مگر روانکاوی اصولاً مدیونِ فروید نیست؟بررسیِ «عقدهیِ ادیپ» و الخ هم مگه از فروید نبود؟ اگه اینتکیّهیِ – بهنظرِ من- بیش از اندازهیِ فروید رویِ مسائلِ جنسی کهبا «فلییس» مطرحش کردند رو هم حتی در نظر بگیریم، نقطهیِ ضعفی مطرح میشه تویِ تاریخ؟! :دی
باز تکرار میکنم بنده جیرهخورِ غرب و اجنبیپرست و مزدور و امثالهم نیستم، با گفتنِ نظر، هیچکس چنین صفاتی نخواهد گرفت.
خوراکخورِ وبلاگت شدم رفیق.
چاکریم.
از آدمایی مثل شما خوشم میاد که با دلیل و منطق حرف میزنید.
ببینید دوست من شاید از اینجا به بعد قضیه یه کمی هم شخصی نگرانه بشه. مثلآ ممکنه من به بعضی چیزها اهمیت بدم و اعتقاد داشته باشم که شما قبول نداشته باشید.
هر فرازی یک فرودی هم داره. ولی باز هم از نظر من فرودهای تاریخ ما فرازهایی برای نمونه های غربی بوده.
نمی خوام قضیه رو به دنیای امروز بکشونیم، چرا که فکر میکنم توقف ما و پیشرفت اونا دلایل تاریخی مربوطی نداره. من کشتن گالیله رو زمینه ای برای نیوتن و انشتین نمیبینم.
از طرفی عمق تاریخ ما باز هم میتونه تحت شعاع قرار دهنده ی سایر تاریخ و تمدن ها باشه.
وقتی از تاریخ و بی تاریخی حرف میزنم منظورم 5 هزار سال پیش از این حرفاست که انشتین و پیشرفت های امروزی وجود داشته باشند. و الا شاید 5 هزار ساله دیگه ما نتونیم امروز رو مثل 5 هزار ساله پیش علم کنیم…
شاد و پاینده باشید.
پاسخِ هوشمندانهای هست. کاملاً درسته که۵۰۰۰ سالِ پیش هیچ انیشتینِ مطرحی نبود کهبخواییم علمِ تمدنها رو با هم مقایسه کنیم! قبول، امّا آیا ایران تنها کشور، یا بهتره بگم تنها ابرقدرتِ اون دوران بود؟ بنده دقیقاً اطلاعی ندارم که۵۰۰۰ سالِ پیش میاوفته تویِ چهدورهای؛ امّا شما نگاهی بندازید بهکتابهایِ تاریخی، همیشه قطبِ مخالفی هم واسهیِ ایران بوده، از آسور گرفته تا یونان و بعد روم و تمامیِ ملل اینکشورها هم مثلِ ما تاریخ دارند و من برتریِ عمیقی واسهیِ ما نسبتِ اونا نمیبینم، چرا که اگه مثلاً یهبابایی اهلِ جنوبِ عراق بیاد بهم بگه:« پس تویِ ایرانیِ بیتاریخ چی میگی آخه؟ ما از تمدنِ سومر هستیم کهخیلی قبل از ماد و پارس بهوجود اومده!» اونو بهتفکرِ دوباره دعوت میکنم!
+«و الا شاید ۵ هزار ساله دیگه ما نتونیم امروز رو مثل ۵ هزار ساله پیش علم کنیم…»
کاملاً موافقم.
+«من کشتن گالیله رو زمینه ای برای نیوتن و انشتین نمیبینم.»
خب بنده هم نمیبینم! اینمغالطهیِ «حمله بهآدمِ پوشالین» هست. بنده گفتم قرونِ وسطی زمینهیِ فکریِ بشر رو دگرگون کرد. فرض کنید من و کلّیآدمِ دیگه بهA با جون و دل معتقدیم و بچههایِ ما هم مثلِ ما معتقد خواهند بود. خب، اینچند نسل بهطورِ میانگین باید آیکیویِ بالاتری نسبت بهزمانِ خودشون داشتهباشن تا بدونِ اجرایِ A در کلِ جامعه، بهاین نتیجه برسن کهA غلطه وبیخود! چیزی کهمن میگم اینهست که دورانِ سیاهِ قرونِ وسطی بهبشر نشون داد کهکلیسا نباید تو همهچی دست داشتهباشه. اگر قرونِ وسطیای نبود، بشر خیلی دیرتر بهضررِ چنین جریانی پی میبرد؛ چون هنوز بلایی سرش نیومدهبود و فکر میکرد چون جریانِ قرونِوسطایی، رویِ کاغذِ اونموقع خوبه و بهشت رو واسش ردیف میکنه، پس مفیده، وقتی چشیدش متوجه شد زیاد هم چیزِ باحالی نیست. یهچیزی مثلِهمون دسته از علما که میگفتن کمونیسم فقط رو کاغذ خوبه ولی اجراش مضرّه.
چاکریم رفیق.
“…و من برتریِ عمیقی واسهیِ ما نسبتِ اونا نمیبینم…”
خوب حرف منم همینه که بنده این برتری رو حتی اگه شده به صورت ناسيوناليستی البته فقط در مورد تاریخ و تمدن اون زمان خاص قائل هستم. من برتری های زیادی در تاریخ گذشتمون نسبت به غربی ها احساس میکنم.
حتی از نظر من غربی ها از ما ماهیگیری یاد گرفتند و امروز ماهی به خودمون میفروشند!
نمونش هم چند سطر بالاتر موجوده. نمونش همین عکسهایی است که توی این پست گذاشتم. نمونش همین استوانه است. استوانه ای که در اصل مال ماست و امروز خوشحالیم که چهار ماه دادند دستمان نگاهش کنیم.
چیزی رو که خومون درستش کردیم، بمون میدن که فقط نگاهش کنیم!
هموطن حرف من همینه. اونا چیزی ندارن از خودشون. اگه هم دارند قابل مقایسه با میراث ما نیست و نخواهد بود. نه در مذهب، نه در فرهنگ و نه در تاریخ…
باید نشانه تاریخ ایران را در ایران نگاه دارند چرا دست ما نباشه.
واقعا به نظرتون اگر از اولش تو ایران بود واقعا سالم بود
همین بهتر که دست بریتانیایی ها بود ما فقط به گذشتمون افتخار میکنیم الان چی هستیم؟؟!!!
ای کاش همون جا میموند نمیدید چه بر سر ……………..
زیر ستون های تخت جمشید شده جای پا دمه در نماز خونه که خواهرا کفشاشونو روش بپوشن
چرا واقعا همچين كاري كردن؟ اصلا جاي خوبي نفرستادن جاي قبليش واقعا امن بود!!! حيف نگرانم كرديد
اینا اگه دلشون واسه تاریخ و فرهنگ ایران می سوخت میرفتن تخت جمشیدو ازش مراقبت می کردن. اینم ورداشتن اوردن اینجا که بد چند وقت یا نابودش کنن یا بفروشن به یه کشوری و پولش بزارن تو جیبشون. اونجا میموند حداقل 4 تا اروپایی میرفتن میدیدن ما کی بودیم و حالا چی شدیم!!!
(بینالنهرین)، مردوک که کهنترین خدای بابل بود را به رسمیت شناخته (در سایه اسلام ؟؟ به عظمت آن دوران برگردد؟ آیا اسلام ادیان دیگر را به رسمیت می شناسد؟ آیا شما آزادید برای بت پرستی؟ ، کوروش تمامی ادیان را آزاد کرد نه ادیانی که مثل خودش بودند ، امیدوارم عبرت بگیرید ) ، او را نیایش کرد و سپاس گفت. او هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت (در اسلام شما مجازید کسی را که در جنگ با اسارت گرفته اید به بردگی بگیرید ، در زمان پیامبر هم به بردگی می گرفتند سالها بعد از کوروش ) و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت (آیا از داستانهای ایرانیان در عراق زمانی که به آنجا وارد شدند خبر دارید؟ ). او تمامی کسانی را که به اسارت به بابل آورده شده بودند گرد هم آورد و منزلگاه آنها را به ایشان بازگرداند (؟؟ الان ؟؟ ). کوروش همچنین قوم یهود را نیز از اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد.
به نظر من کلی موارد شاید نه مثل منشور کوروش اما نزدیک به آن داریم که خودمان یا قدرش را نمی دانیم یا در انباریها و … خاک می خورند یا مثل همین آرامگاه کوروش به شکل فجیعی دارند از بین می روند (عکسهای بازسازیش را دیدید؟ ) همان بهتر که ایران نمانند.
سلام
كسي تخت جمشيد رفته؟
داره نابود ميشه…
تازه بعد از 30 سال يادشون افتاده كه بايد تعميرش كنن!!!
اونم چه تعميري… بيا و ببين..
اصلا تو همين شهر ما..(اقليد استان فارس) يه كتيبه هست به نام(حوزچه دختر گبر…)
برو ببين چه بلايي سرش آووردن…
يه روز يه بابايي تو روز روشن، با چكش و پوك افتاده بود به جونش كه از زيرش گنج بيرون بياره….
هر چي هم به پليس و كوفت و زهر مار زنگ زديم، انگار نه انگار…(منتظر بودن گنج بياد بيرون…!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)
حالا هم يه گوشه ايش پريده… و ديگه نميشه نيگاش كرد…
راستي اين رو هم بگم كه اون كتيبه، 2500 سال قدمت داره(ديگه كم كم بايد بگم داشت…)
اينم لينك عكسش:
http://www.eghlidcity.com/eghlid_def_file/gabr.htm
آقا ما چه کار کنیم اسم این کوروش بزرگ رو با پسوند عربی کبیر از دهن مردم پارس زبان ایران بیفته؟
چند جانشین مناسب فارسی معرفی کنید
کوروش بزرگ
اين منشوررااجدادمابراي تمام دنيا نوشته اند.و دربريتانيا مجال بيشتريست تادرمعرض ديد جهانيان واقع شود پس همان بهتر كه درموزه بريتانيانگهداري شود تا تمام دنيا شاهد فرهنگ غني ما باشند.
منشور ملل هنر ما بود داد و عدالت درسر مابود
نويد دل دربند اسيران شعر آزادي از بر ما بود
مگر نه این است که سعدی علیه الرحمه میگوید :بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند .مگر خداوند در قرآن کریم بارها تذکر مساوی بودن و عدم فخر فروشی به دیگران را نفرموده است پس این همه تفخر به سنگ و سفال برای چیست ؟ مگر کورش سلام الله علیه پیامبر خدای یگانه نیست ؟ مگر او بین بندگان خداوند فرق گذاشته است که ما می گذاریم ؟ شرم آور است که مخلوقی بر مخلوقی تفخر کند سنگ و سفال اما خود کورش ع و تفکر الهی او را نادیده بگیریم پناه به خداوند می بریم از سوئ فکر و کوتاهی اندیشه اندیشمندان . ببخشید
چیزی نمیتونم بگم چون دنیا از قدرت و قدمت تاریخی ایران وایرانی با خبر است
کمام کشور قدمت تاریخی ما را دارد
کدام کشور شاهی چون کوروش کبیر و پیام آوری چون زرتشت داشته
پس جان من فدای خاک پاک میهنم
@میلاد
ترجه قستی از منشور: (مردوك خداى بزرگ از كردار من خشنود شد… او بركت و مهربانى اش را ارزانى داشت. ما همگى شادمانه و در صلح و آشتى مقام بلندش را ستودیم…
من همه شهرهایى را كه ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه
هایى كه بسته شده بودند را بگشایند.)
این جمله هاییکه در متن وجود داره تعارض داره چون کورش به مخالفت با تفکرات مردوک به بابل حمله میکنه چطور میتونه بگه گه مردوک از من خشنود شد در صورتی که 100% مردوک مخالف این جران بوده
و نیایشگاه برج بابل در طبقه اخر برج بابل بوده و در وسط این نیایشگاه مجسمه ای بزرگ یک شمشیری بزرگ (مانند آبلیسک که به اعتقاد من اولین obelisk بابلیان ساختند) در دست داشته به سمت آسمان بوده به معنی مبارزه با خدا که انها شیطان پرست بودند و و این نیایش گاه بسته نبود که کورش فرمان بده که این نیایش گاه باز کنند و دوباره باید بگم که به مخالفت با جریان ضد خدایی بابلیان کورش به بابل حمله کرد و یهودیان در بند آزاد کرد و منشور کورش به این دلیل نوشت که بابلیان بدانند که این حکومت بابلیان خلاف منشور بوده و از این به بعد باید مطابق منشور پیروی کنند
پس این منشور یا جعلی هست یا اگر هم جعلی نباشه و اصل باشه 100% به نوشته های منشور دست برده شده و مطابق با جریانهای صهیونیستی تغییر دادند تا بگو یند که این کورش کبیر هم مثل خودمان فکر میکرد و شما ایرانی های پس از انقلاب مخالف این موضوع هستید و برای ما ایرانی ها هم با دیدن منشور به این نتیجه میرسیم که کورش کفر گفته پس به این موضوع ها نباید سطحی نگاه کنیم