وبلاگستان = توالت فرنگی، غذای دیشب، مشکل فردا…
معمولآ از چیزی گله نمیکنم مگر اینکه :
- خیلی بد باشد، بخواهم وقت دیگران را مثل من نگیرد.
- خیلی خوب باشد و نخواهم زیبایی هایش تحت شعاع مسائل بی اهمیت قرار گیرد.
این پست رو به وبلاگستان و اتفاقات عجیب و غریب آن اختصاص میدهم صرفآ برای اینکه خیلی خوب است و نمیخواهم زیبایی هایش تحت شعاع مسائل بی اهمیت قرار گیرد.
از طرفی ، درخواست دارم خوانندگان جنبه های طنز نوشته را در نظر بگیرند( بعضی چیزها را صرفآ برای طنز مینویسم). جنبه ی شخصی بودن وبلاگ را هم در نظر دارم ، ولی با توجه به ویژگی های اجتماعی وبلاگستان این مطالب رو عرض میکنم.
————————-
از بزرگترها شروع میکنیم که سالهاست دست در این کارها دارند: پژمان و “خوردن”!
اگر از خوانندگان مطالب Cyberpejman.com بوده باشید حتما اطلاعات کاملی از انواع خورنی ها و نوشیدنی ها دارید. پیشنهاد میکنیم جهت جستجوی خوراکی و نوشیدنیهای مختلف وبلاگ پژمان را حتمآ جستجو کنید(این مورد استثنا است! اول جستجوی وبلاگ پژمان، بعدآ اگر پیدا نکردید به گوگل هم سری بزنید، راستی جدیدآ قبل از خرید تی شرت به ویترن تی شرت های پژمان هم نگاهی بکنید!).
نمونه ی مطلب :
غذا بهمون چلوکباب برگ دادن و دلستر لیمویی که واقعا خوشمزه بود و بعدش هم بهمون یه سری دیگه اسنک و خرت و پرت دادن. خلاصه همه اش در حال خوردن بودیم.
*** آپدیت : اجازه دهید آخرین اظهارات ایشان را به سمع و نظرتان برسانم! (شاید دلیل این همه علاقه مندی من به پژمان در این روزها ناشی از حضورشان در مملکت است).
راستی اینجا مردم همه اش در حال خوردن هستند. ما ملت بسیار پرخوری هستیم!
(در این پست)
نوش جان!
————————-
دومی هم جزئی جدایی ناپذیر و بسیار دوست داشتنی است. Old Fashin
اگر اینترنت اضافی دارید و نمیدانید با آن چه کار کنید ، یا در حال و هوای عاشقی هستید و بیکارید ، یا به دنبال عکسهای بی معنی و مفهوم با همه چیز و همه کس هستید … چاره ی شما پیش Old Fashin است. لازم به ذکر است Old Fashin توانایی بالایی در پر کردن جعبه ی فید خوان شما دارند(با لحن آقای اووف عرض کردم).
انتخاب نا مرتبط ترین تیترها ، دور از ذهن ترین دسته بندی ها و کلآ خیلی از “ترین” های هنری از دیگر خصوصیات بارز ایشان است.
برای نمونه :
كفشهايم كو؟
گوشواری از دو گيلاس سرخ همزاد
دزد دوچرخه
همينجوریهای جمعه
آخرين قطار شب
تعدادی از دسته بندی های ایشان است.
————————-
نوبتی هم که باشه میرسیم به : 1پزشک.
آقا ما که نفهمیدیم ، شما دست آخر پزشکی و به بیمارات میرسی یا وبلاگ نویسی و توییت میکنی؟ نه خودت بگو؟ خوشت میاد مهندس کامپیوتر و آی تی بیاد وبلاگ پزشکی بزنه و از دارو و بیمار و بیمارستان و … بنویسه و خلاصه پاشو بکنه تو کفش شما؟ اگه بازم ببینم از فایرفاکس و مایکروسافت و فیس بوک و… بنویسی ، ننوشتی ها !!!(شوخی)
نمونه مطلب:
همه میدانیم که اعتیاد اینترنتی چه عواقب خانمانبراندازی در پی دارد! تصور کنید که پشت سیستم نشستهاید و میخواهید سریع وبلاگتان را به روز کنید، ولی بعد از گذشت یک ساعت، متوجه میشوید که در این یک ساعت هیچ کار مثبتی انجام ندادهاید و در حال ریفرش کردن مکرر سایت فرندفید و لایک زدن و کامنت گذاشتن هستید.
دکتر هم دکترهای قدیم.
————————-
چهارمی را هم میرویم سراغ یک … نمیدانم ، خودتان نظر دهید: اسپایدر مرد.
نمونه مطلب را که بگذاریم تا فرح زاد رفته اید و برگشته اید:
وقتی کسی پس از سالها از خارج برمیگرده و فارسی حرف زدن هم یادش رفته، دوست دارم قبل از شروع شدن بحث گرونی و ارزونی و آزادی اونجا بهش بگم:
از مشکلاتت در روزهای اول در مواجهه با توالت فرنگی برامون بگو..!
این تمام چیزی است که در یکی از پست های ایشان نوشته شده(امیدوارم در مورد حقیر چیزی به ذهنشان خطور نکند!!؟).